زندگی رنگی | «ای حافظ شیرازی، تو محرم هر رازی، تو را به شاخ نباتت قسم...» حالا برویم سراغ فال حافظ امروز
فروردین
دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور
گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور
از دست غیبت تو شکایت نمیکنم
تا نیست غیبتی نبود لذت حضور
تعبیر:
خوشحال باش و غصه و غم را کنار بگذار. تا دوری نکشی به وصال نمی رسی و تا رنج نبینی به خوشی هم نمی رسی. به خدا توکل داشته باش. امیدوار باش که از صبر تو گل حاجت روئیده است. شکایت نکن که در عین ظلمت نور بر تو می تابد.
اردیبهشت
قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود
ور نه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر نبود
من دیوانه چو زلف تو رها میکردم
هیچ لایقترم از حلقه زنجیر نبود
تعبیر:
شما چیزی را از دست دادهاید که برایتان ارزش زیادی داشته است، برای همین نمیتوانید آن را از بین ببرید و پیوسته ناراحت هستید، سعی کنید با صبر و حوصله مشکلات را از سر راه برداری.
خرداد
اگر شراب خوری جرعهای فشان بر خاک
از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک
برو به هر چه تو داری بخور دریغ مخور
که بیدریغ زند روزگار تیغ هلاک
تعبیر
به دیگران کمک کن تا در صورت نیاز به یاری تو بشتابند. فقط به فکر منفعت خودت مباش و سود دیگران را نیز در نظر بگیر. حسرت گذشتهها را خوردن و حرص زدن برای آینده فقط امروز تو را تلخ میکند پس از زندگی لذت ببر و خود را گرفتار غمهای بیهوده نساز.
تیر
عکس روی تو چو در آینه جام افتاد
عارف از خنده می در طمع خام افتاد
حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد
این همه نقش در آیینه اوهام افتاد
تعبیر:
هر کسی که شما را برای اولین بار میبیند پی به خوش قلبی و ساده دلی شما می برد. چون باطنی خوب دارید فکر می کنید همه مثل شما میباشند. پس مواظب باشید از شما سوءاستفاده نکنند، کمی زرنگتر باشید. خوددار باشید. برای هر کسی دلسوزی نکنید که هر کسی شایستهی دلسوزی نیست.
مرداد
خوش است خلوت اگر یار یار من باشد
نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد
روا مدار خدایا که در حریم وصال
رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد
تعبیر:
دوست و یار تو آن کسی است که در غم و شادی با تو همراه باشد ،نه آن کسی که در شادی به دنبالت و در هنگام غم جای دگر باشد ،پس در انتخاب دوستانت دقت کن.
شهریور
کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش
معاشر دلبری شیرین و ساقی گلعذاری خوش
الا ای دولتی طالع که قدر وقت میدانی
گوارا بادت این عشرت که داری روزگاری خوش
تعبیر:
می خواهی کاری انجام دهی ولی شک داری ،دل به دریا بزن و دست به کار شو و بدان که کامیاب خواهی بود به شرط آنکه از ناملایمات ناامید نشوی. باید سعی و تلاش خود را بیشتر کنی.
مهر
چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی
که حال ما نه چنین بودی ار چنان بودی
بگفتمی که چه ارزد نسیم طره دوست
گرم به هر سر مویی هزار جان بودی
تعبیر:
چشم خود را باز کن و پیرامونت را آنچنان که هست ببین. یا اگرها، ای کاشها و خیالبافیها نمیتوان زندگی کرد. سرگردانی و سرگشتگی تو علتی جز خیالبافی و واقعت گریزی ندارد. به خود بیا و خود را با شرایط فعلی سازگار کن و چاره ای عملی بیندیش که تو را به مقصود و نیتت برساند.
آبان
روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست
در غنچهای هنوز و صدت عندلیب هست
گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست
چون من در آن دیار هزاران غریب هست
تعبیر:
در راهی که قدم نهادهای هزاران رقیب داری که باید از میدان به در کنی. احساس غریبی میکنی اما به همین زودی چشمت به جمال یار روشن میشود و همگان برای این وصل جشن خواهند گرفت. هیچ دردی نیست که درمان نداشته باشد. طبیب درد تو هم رسیدن به یار است.
آذر
ز در درآ و شبستان ما منور کن
هوای مجلس روحانیان معطر کن
اگر فقیه نصیحت کند که عشق مباز
پیالهای بدهش گو دماغ را تر کن
تعبیر:
خود را با انجام کارهای بیهوده مشغول مکن. با حرف دیگران از کارهای خود دست برندار. آرزوهای بلند و اهداف دست نیافتینی داری به موقعیت خود خوب بیندیش و آمال و آرزوهایت را تعدیل کن، زیرا تلاش در راه بلند پروازیهای بیهوده تنها صرف بیهوده وقت و انرژی است.
دی
میر من خوش میروی کاندر سر و پا میرمت
خوش خرامان شو که پیش قد رعنا میرمت
گفته بودی کی بمیری پیش من تعجیل چیست
خوش تقاضا میکنی پیش تقاضا میرمت
تعبیر
بیش از این طمع نکن چون حریفان از تو پیشی میگیرند. بر مبنای هوی و هوس کاری را انجام نده چون عاقبت خوشی در پی ندارد. آن مرادی که مدت هاست دنبالش می گردی به زودی خواهی یافت. انسانیت و شرف خود را در گرو این کار نگذار.
بهمن
ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
کار چراغ خلوتیان باز درگرفت
بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفتتعبیر:
سخن کوتاه می کنیم و می گوییم که مرادت خیلی زود برآورده می شود. دلت دوباره جوان می شود. دشمنان شکست خوردند و این از لطف خدا بود. خستگی از تنت بیرون می رود و در کاری که مراد توست جز پیروزی و ثروت چیزی دیگری نیست و این همان اجابت دعاهایت میباشد.
اسفند
گرم از دست برخیزد که با دلدار بنشینم
ز جام وصل مینوشم ز باغ عیش گل چینم
چو هر خاکی که باد آورد فیضی برد از انعامت
ز حال بنده یاد آور که خدمتگار دیرینم
تعبیر:
افکار و آرزوهای بلندی در سر داری، طوری که گاهی به خیالبافی روی می آوری. خداوند به هر کس نعمتی ارزانی کرده و از خوان او هرکسی را بهره ای است. تو هم از نعمتهایی که خدا در اختیارت قرار داده استفاده کن تا به آرزوهای منطقی خود برسی.