زندگی رنگی به نقل از روزیاتو| بسیاری از ما فکر میکنیم که شباهتها برای روابط خوب هستند و تفاوتها مشکلزا. زوجها اغلب بر این باورند که مشکلات در روابطشان ناشی از تفاوتهایشان است، مثلاً «من شبزندهدارم و او دوست دارد که زود بخوابد».
اما عادات یا سرگرمیهای مختلف شما لزوماً دلیل مشکلاتتان در رابطه نیستند. در واقع، تفاوتهای جنسیتی فاصلهای بسیار بزرگتر از هر چیز دیگری که به آن توجه دارید، ایجاد میکنند. مردان و زنان دنیا را به شکل متفاوتی میبینند. اهمیت این تفاوتها که عمدتاً اکتسابی هستند را نمیتوان نادیده گرفت.
مشکلات زوجها اغلب به دلیل تفاوتهایشان نیست؛ بلکه بیشتر به این دلیل است که مردان فکر میکنند که زنان مانند مردان هستند و زنان فرض میکنند که مردان مانند زنان هستند. در حالی که این تصور اشتباه است.
زوجها اغلب تلاش میکنند که فاصله در رابطه را با دقت در استفاده از کلمات یا الگو گرفتن از یکدیگر هنگام صحبت پر کنند. این راهبردها اغلب زوجها را ناامید و آزرده خاطر میکنند، زیرا تنها سوءتفاهمهای سطحی را حل کرده و به سوءتفاهمهای عمیق میان مردان و زنان نمیپردازند.
یکی از مهمترین چیزهایی که زنان درباره مردان نمیدانند، این است که مردان در روابط صمیمی از زنان میترسند.
یکی از مهمترین چیزهایی که مردان درباره زنان نمیدانند، این است که بیشتر کارهایی که زنان در رابطه انجام میدهند، نشاندهنده تلاشهایشان برای نزدیکتر شدن و احساس ارتباط بیشتر است.
این که فکر کنیم مردان از زنان میترسند، غیرمنطقی به نظر میرسد. بالاخره، مردان معمولاً در اکثر روابط در موقعیت قویتری هستند، پس از چه چیزی میترسند؟
مردان اغلب از تسلط و کنترل شدن توسط زنان میترسند. چراکه یکی از بدترین چیزهایی که یک مرد میتواند درباره مرد دیگری بگوید، این است که او «زن ذلیل» است، متهم کردن او به کنترل شدن توسط یک زن یا اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، کنترل شدن توسط نیازش به یک زن.
مردان اغلب از نداشتن عملکرد مناسب در روابط عاطفی، بینفردی و جنسی میترسند. مردان بهطور کلی به عنوان افرادی خودمحور در روابط عاطفی شناخته میشوند، اما در نظرسنجیها میگویند که رضایت شریک زندگیشان برای آنها در اولویت است.
جلب رضایت شریک زندگی فقط به دلیل سخاوتمندی نیست، بلکه نشاندهنده نیاز قوی مردان به کسب تأیید از طریق رابطه جنسی است.
مردان اغلب از رها شدن میترسند. آنها از نظر فیزیولوژیکی بیشتر از زنان تحت تأثیر درگیری و مشکلات در روابط عاطفی قرار میگیرند و بیشتر طول میکشد تا بهبود یابند؛ زیرا عمیقاً از ترک شدن توسط شریک زندگیشان میترسند. به همین دلیل، مردان اغلب پس از جدایی، احساس نیاز فوری به پیدا کردن یک شریک عاطفی جدید دارند.
در بسیاری از روابط، زنان اغلب از میزان صمیمیت در روابطشان ناراضی هستند و معتقدند که «ما باید بیشتر با هم وقت بگذرانیم» یا «کاش بیشتر درباره افکارت به من بگویی».
مشکل این است که مردان به گونهای تربیت شدهاند که خود را مسئول زنان بدانند، بنابراین هر زمان که زن نوعی نارضایتی را ابراز میکند، مردان اغلب آن را به عنوان انتقاد میشنوند، به عنوان اتهامی برای ناکافی بودن آنها به عنوان یک مرد. مردان در چنین مواقعی اغلب برای حفاظت از خود عقبنشینی میکنند.
زنان اغلب عقبنشینی مردان را به عنوان نشانهای از عدم علاقه آنها تعبیر میکنند، بنابراین احساسیتر میشوند و بیشتر دنبال شریک عاطفیشان میروند که البته باعث میشود مردان بیشتر عقبنشینی کنند تا زمانی که زوج در این چرخه گرفتار شوند و هر یک از آنها احساس ناامیدی و تنهایی کنند.
زوجها میتوانند از این چرخه خارج شوند و به درک عمیقتر و رضایتبخشتری از یکدیگر برسند.
برای زنان، درک اینکه شریک زندگیشان از روی عدم علاقه عقبنشینی نمیکند، بلکه این کار صرفاً به دلیل ترس از اشتباه کردن است، میتواند تغییرات عمدهای در رابطه عاطفی ایجاد کند.
مردان میتوانند نقش خود را با مقاومت در برابر عقبنشینی و یادگیری صحبت درباره مسائل و مشکلات ایفا کنند.
برای استفاده نکردن از عقبنشینی به عنوان راه دفاع از خود، مردان نیاز دارند که مشکلات را به عنوان فرصتی برای ارتباط ببینند و نه تهدید. به طوری که ترس از درگیری باعث ترس از ترک شدن و عقبنشینی آنها نشود.