زندگی رنگی به نقل از عصر ایران| چند روزی است که ویدیویی از یک برنامه تاکشو اینترنتی در شبکههای اجتماعی وایرال شده که در آن «مریم امیر جلالی» نسبت به عکسی که مجری برنامه ازر«حمید لولایی» همبازی سابقش به او نشان میدهد، واکنش منفی و بدگویانه دارد و با لحن تندی به او میتازد.
این البته اولین بار نیست که شاهد متلک گویی و تکه انداختن یا بدگویی و ناسزای چهرههای هنری یا سلبریتیها به هم در فضای مجازی هستیم.
برخی از آنها دعواهای خانوادگی خود را به فضای مجازی میآورند و برخی هم دعواهای حرفهای و شغلی خود را. اختلافاتی که بازگویی و بازتاب آن در شبکههای اجتماعی، نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه بر سوء تفاهمها و تداوم این اختلافها میافزاید و به رواج خشونت کلامی و افزایش پرخاش گری های اجتماعی دامن می زند یا قبح اخلاقی آن را از بین برده و به عادی سازی کینه توزی میانجامد.
چند سال پیش اکبر عبدی در یک مصاحبه تصویری، خطاب به مسعود فراستی از بدهکاری ۱۰۰ هزارتومانی او به خود گفته بود و طلب خود را مطالبه می کرد.
از این نمونه ها کم نیست که افراد مشهور و چهره های شناخته شده از تریبون رسانه ای برای تسویه حساب های شخصی یا عمومی کردن اختلاف های خصوصی خود بهره می برند که البته بیشتر واکنشی انتقام گرایانه است تا کنشی انتقادی.
در این میان رقابت های رسانه ای هم که به دنبال جذب مخاطب و فالوور بیشتر است، تمهیدات خود را بر همین شکاف ها و اختلاف ها بنا می کند تا نان از جنجال آفرینی ها بخورد.
در همه جای جهان کنج کاوی نسبت به زندگی چهره های معروف و ستاره های هنری و ورزشی وجود دارد اما ورود به دعواها و جدل های شخصی می تواند به بی اعتباری جایگاه و منزلت اجتماعی و تصویر ذهنی مردم از خود آنها منجر شود و اعتماد عمومی به چهره های هنری و ورزشی را مخدوش و فرهنگ رسواگری رسانه ای را ترویج کند.
این روحیه به جامعه هم تسری یافته و حالا که همه با تلفن همراه شان یک رسانه در اختیار دارند، پته یکدیگر را در شبکه های اجتماعی روی آب ریخته و به تقویت جدال های پرخاش گرانه دامن می زنند و پیامدش تقویت آسیب های روانی و اجتماعی در سطح جامعه است و افروختن آتشی که دودش به چشم همه می رود و می تواند مصداقی از «ابتذال شر» هانا آرنت باشد.
ضمن اینکه این شیوه های مصاحبه گری که به سمت نوعی افشاگری یا رسواگری سوق پیدا می کند از منظر اخلاق رسانه ای هم مردود است.
متاسفانه در چند سال اخیر به ویژه در برخی برنامه های فارسی زبان ماهواره ای، برخی با تکیه بر یک «پاپاراتزی جعلی» از مرز رسانه های زرد هم عبور کرده و به زعم خود با افشاگری هایی از زندگی سلبریتی ها و روابط شان که بسیاری از آنها مبتنی بر واقعیت هم نیست، به آلوده کردن فضای رسانه و شبکه های اجتماعی پرداخته و الگوهای خطرناکی را در این حرفه ترویج کرده اند.
نمونه بارزش فردی است که زندگی و ذهن و روان خیلی ها را مختل کرده است.
توسعه شبکه های اجتماعی و بالطبع گسترش برنامه های اینترنتی و شبکه های اجتماعی و رقابت بین آنها در جلب مخاطب، موجب شده تاالتزام به اخلاق رسانه ای کاهش یافته و آنها با منطق«هدف وسیله را توجیه می کند» تولید محتوا را مبتنی بر صرف منطق جلب مخاطب بیشتر طراحی کرده و به پیامدهای اجتماعی و فرهنگی آن توجه نکنند.
نشان دادن عکس و اظهار نظر مهمان برنامه درباره آن از حیث برنامه سازی جذاب است، به شرطی که این جاذبه با ورد به حریم شخصی آدم ها دافعه برانگیز نشود. اختلاف نظر یا تنش و دعوا در هر قشری وجود دارد اما رسانه ای کردن آن و بسط آن به فضای مجازی، نه تنها دردی را دوا نمی کند که خود یک درد است. در این مورد خاص، مسئله این نیست که حق با خانم امیرجلالی است یا نه، مسئله بر سر بیان آن جلوی دوربین و در شبکه های اجتماعی با مخاطب انبوه است. همانطور که اقدام حمید لولایی در برنامه ای دیگر به بهانه شوخی یا تکه پراکنی به خانم امیرجلالی پسندیده نیست و رفتار ایشان هم قابل نقد است. این گونه کنش و واکنش ها، برنامه های گفت وگو محور را به بگو مگویی مخرب تبدیل می کند که پشت جذابیت رسانه ای آن، آسیب های اجتماعی و اخلاقی نهفته است.
این دو بازیگر در جهان نمایشی درام و حافظه مخاطب به مثابه زوجی شناخته شده اند که اگرچه خانه به دوش بودند اما با وجود تنش ها و دعواهای زن و شوهری، همواره پشت هم بوده و تصویری از هم دلی را به نمایش گذاشتند.
تصویر مردم از این دو بازیگر خاطرات خوشی است که از همکاری آنها شکل گرفته اما جنجال هایی از این دست، آن تصویرهای خوش را به تصورهای تلخی تبدیل می کند که در پس آن،هم حرمت هنر شکسته میشود، هم منزلت هنرمندان. جای گله و شکایت پشت صحنه است نه جلوی صحنه.
یادمان نرود حرمت امامزاده را متولی نگه می دارد.