زندگی رنگی | تاریخ ایران پر است از اسطوره هایی که برای این مرز و بوم شجاعانه ایستادند و در برابر ظلم قد علم کردند در این راه جان خود را از دست دادند و از آنها یک نام نیک باقی مانده است. نام بسیاری از آنها شنیده اید و بارها درباره آنها حکایت ها خوانده و شنیده اید اما شاید کمتر پیش آمده باشد که سری به مقبره این اسطوره ها زده باشید.
اینجا می خواهیم شما را با مکان آرمگاه و مقبره این اساطیر ایرانی آشنا کنیم.
کاوه آهنگر
آیا تاکنون از مقبره کاوه آهنگر بازدید کرده اید؟ داستان های پهلوانی ایرانی، مانند حماسه های همه قوم های کهن، دیرزمانی به صورت روایت های زبانی و سینه به سینه نقل می شده است، تا سرانجام در حدود پانزده سده پیش از این، بخش هایی از آنها به نگارش درآمد.
در گذشته از اشاره های کوتاه به پاره ای از رویدادها و منش و کردار برخی از پهلوانان حماسه که در متنهای اوستایی و پارسی میاه به ثبت رسیده است، تا آن جا که می دانیم تنها از اواخر روزگار ساسانیان نگارش و فراهم آوری بخش هایی از این داستان ها در خداینامه و چند مجموعه منثور دیگر آغاز شد.
پس از اسلام یکی از افرادی که شروع به گردآوری و تدوین کتابی از افسانه های ایرانی کرد فردوسی بود و کتاب شاهنامه را تهیه کرد. از داستان های جذاب این کتاب داستان کاوه آهنگر است که برای تمام ایرانیان داستانی آشنا است.
مکانی در یکی از روستاهای استان اصفهان قرار دارد به نام مشهد کاوه که بنائی با نام مقبره کاوه آهنگر در آن قرار دارد. در ادامه این مطلب از مجله مستر بلیط به این معرفی این مکان می پردازیم.
آریو برزن
آرامگاه آریو برزن یا دخمه سنگی داو و دختر در منطقه ی حسین آباد و مراس خان رستم ممسنی و در دامنه ی کوه آنا استان فارس قرار گرفته است. در جنگ هخامنش با اسکندر مقدونی در زمان داریوش سوم زبده ترین سربازان ایران را قبیله مردها تشکیل میدادند و هنگامی که داریوش سوم شکست خورد مردم شهرستان رستم و ممسنی به رهبری آریوبرزن در، دربند پارس «پشتکوه رستم» به مقاومت دست زده و تا همگی کشته نشدند لشکر اسکندر نتوانست به درون پارس وارد شوند. در دوره ساسانیان رستم و ممسنی بازار مهم مناطق دیگر بودهاست.
آرامگاه آریو برزن را در اصطلاح محلی «دی دوور »یا «دی و دوور »به معنی مادر و دختر می نامند . این دخمه در ارتفاع تقریبی ۳۰۰ متری قرار دارد و شبیه به دخمه های هخامنشی است و تشکیل شده از سطح پهن و بلندی که قسمت پایین آن را به صورت صاف در آورده اند . تاریخدانان آن مربوط به ۶۵۰ سال پیش از میلاد میباشد. بر خلاف آرامگاههای هخامنشی در تخت جمشید و نقش رستم که همه از یک طبقه ساخته شدهاند آرامگاهآریو برزن از دو طبقه عالی ساخته و پرداخته شدهاست که بسیاری از محققان اروپایی دربارهٔ او نظریاتی ابراز نمودهاند.
برخى این دخمه را مربوط به دوره ماد مىدانند و برخى نیز آن را مربوط به یکى از شهریاران هخامنشى پیش از کوروش بزرگ مى دانند. برخى نیز این دخمه را آرامگاه آریو برزن سردار هخامنشى مى دانند که در دربند پارس با اسکندر مقدونى جنگید. در ضلع جنوب شرقى این دخمه استودان یا محل دفن مردگان در قبل از اسلام قرار دارد. این دخمه در تاریخ ۲۹/۹/۱۳۱۶ با شماره ۲۹۹ در فهرست آثار ملى به رسیده است.
این دخمه داراى سکویى به طول ۸۰/۵ متر و عرض ۵ متر است که فاصله آن تا پایین دخمه ۱۰۰ متر است. مدخل دخمه در قسمت وسط قرار دارد و هر جانب آن داراى دو ستون به ارتفاع ۳ متر و قطر ۷۵ سانتىمتر است. اتاقک درون دخمه داراى طول ۵ متر و عرض ۴۵/۳ متر و ارتفاع ۲۶۰ سانتىمتر است. بالاى ستونها نیز حاشیه صاف و مسطحى وجود داشته و بر فراز آن شکل کنگره هاى دندانه دار هخامنشى را بر سنگ کوه تراشیدهاند.
یعقوب لیث صفاری
یعقوب لیث صفاری، پسر مسگری از قریه قرنین اهل سیستان بود و از آنجا که شغل رویگری را از پدر به ارث برده بود، به صفار معروف شد. او را به خاطر دلاوریها و منش والا، عدهای از عیاران به سرداری خود برگزیدند. با محبوبیتی که میان مردم بهخاطر جنگ با خوارج به دست آورده بود، توانست به قدرت برسد. مرکز حکومت او شهر زرنگ (زرنج) در افغانستان امروزی بود. در زمان به قدرت رسیدن صفار، حکومت بنیعباس در ایران قدرت بسیاری داشتند و یعقوب لیث صفاری که از به قدرت رسیدن اعراب در ایران ناراضی بود، از ابتدای حکومت خود رویای سرنگونی حکومت بنی عباس را در سر میپروراند.
برخی بر این عقیده هستند که دودمان صفاری به پادشاهان ساسانی میرسد. وی بعد از فتح کرمان، نیشابور و خراسان و سرنگونی حکومت طاهریان، بهمنظور سرنگونی بنی عباس به خوزستان لشکر کشید و از آنجا به بغداد رفت. اما یعقوب لیث صفاری در جنگ با خلیفه شکست خورد و از ناحیه گلو بهشدت زخمی و مجبور به عقبنشینی شد. وی دوباره به شوش بازگشت تا لشکر خود را احیا و به بغداد لشکرکشی کند که در میانه راه و بر مبنای اسناد تاریخی، در نزدیکی دزفول کنونی (جندی شاپور) بهطور ناگهانی بیمار شد و کمی بعد از دنیا رفت. همه مورخان بر دلاوری، شجاعت، باهوشی و سیاستمداری یعقوب لیث صفاری اتفاقنظر دارند .
یعقوب، نخستین پادشاه ایرانی بود که زبان پارسی را ۲۰۰ سال بعد از ورود اسلام به ایران، بازسازی و زبان رسمی کشور اعلام کرد. بعد از آن هیچ کس در دربار او حق نداشت به زبانی جز پارسی سخن بگوید. تا جایی که از زبان مورخان نقل شده است:
یعقوب زبان پارسی دری را زبان رسمی کشور اعلام کرد و بعد از آن حکومت وطندوست و فرهنگدوست سامانی راه او را دنبال و زبان پارسی را تا حد زیادی گسترش دادند.
از آن پس گرانمایه گویندگان کشودند شعر دری را زبان
وز آن گفته شعر سامان گرفت به نظم اندرون پارسی جان گرفت
سزد گر به یعقوب خوانی درود که در بر رخ پارسی در گشود
نخستین هوادار شعر دری
همو بود و شاید که یادآوری
سردار اسعد بختیاری
علیقلیخان بختیاری (زاده ۱۲۳۶ - درگذشته ۱ آبان ۱۲۹۶) معروف به سردار اسعد بختیاری، از رؤسای ایل بختیاری و از سیاستمداران دوره قاجار بود، که در جریان انقلاب مشروطه در ایران، به صف مشروطهخواهان پیوست و وی با فتح تهران، به استبداد محمدعلی شاه قاجار پایان داد. علیقلیخان پسر سوم حسینقلی خان ایلخانی بود، که پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی به فرمان محمدعلیشاه، به پشتیبانی از برادرش نجفقلیخان صمصامالسلطنه و پسرعموی خود، ابراهیمخان ضرغامالسلطنه، در اعتراض به این عمل برخاست و پس از فتح اصفهان به دست سواران بختیاری، از راه عراق، خود را به بختیاری رسانید و شخصاً فرماندهی سواران بختیاری را، در فتح تهران و احیای مشروطیت، عهدهدار شد. وی در برههای از تاریخ ایران، در منصب وزیر جنگ و دورهای نیز عهدهدار وزارت داخله بود. از دیگر وقایع مهم در زمان حیات سیاسی علیقلیخان، اکتشاف نفت در مناطق جنوب و جنوبغربی فلات ایران، توسط کنسرسیوم دارسی، در استان خوزستان و چاه شماره یک مسجدسلیمان بود.
علیقلیخان سردار اسعد سرانجام در روز سهشنبه ۱ آبان ۱۲۹۶ در تهران درگذشت و از طرف دولت با تشریفات رسمی و احترام نظامی در حالیکه پیکر وی روی توپ حمل میشد، تشییع گردید. ابتدا قرار بود در صحن کاخش در جونقان تدفین گردد، اما بنا به دلایل سیاسی پیکر وی به اصفهان منتقل گردید و در مقبره خانوادگی در تخت فولاد، به خاک سپرده شد. از نکات قابلتوجه زندگانی سردار اسعد بختیاری فعالیت سیاسی در دوران سلطنت چهار شاه از سلسله قاجار میباشد. دادگاه دیوان عالی جنایی، در ۳۰ بهمن ۱۳۲۲ پزشک احمدی را قاتل عمدی فرخی یزدی و سردار اسعد شناخت و به اعدام محکوم نمود